ایمیل ما

najvaye_yas@yahoo.com

آدرس موسسه

خوزستان - اهواز

انسان ۲۵۰ ساله _ حرکت زینب کبری و سفیران کربلا

صفحه اصلی

مطالب وبلاگ

انسان ۲۵۰ ساله _ حرکت زینب کبری و سفیران کربلا

27 فروردین 1401

فصل هفتم: حرکت زینب کبری و سفیران کربلا  ارزش و عظمت زینب کبری به خاطر موضوع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است.  کار او  تصمیم او نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید هر کس چنین کاری بکند ولو  دختر امیر المومنین علیه السلام هم نباشد عظمت پیدا می کند بخش عمده این عظمت از اینجاست که اولا موقعیت را شناخت هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین علیه السلام به کربلا،  هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسین را  و ثانیا  طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد این انتخاب ها زینت را ساخت قبل از حرکت به کربلا بزرگانی مثل ابن عباس و  ابن جعفر و چهره های نامدار صدر اسلام که ادعای فقاهت و شهامت  ریاست  و آقازادگی و امثال اینها را داشتند گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند ولی زینت کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را  تنها نگذارد  و رفت  نه اینکه نمی فهمید راه سختی است او بهتر از دیگران حس می کرد او یک زن بود زنی که برای ماموریت از شوهر و خانواده اش جدا می شود  و به همین دلیل هم بود که بچه های خورد سال و نوباوگان  خود را هم به همراه برد  حس می کرد که حادثه چگونه است در آن ساعت های بحرانی آن ساعت های بحرانی که قوی ترین  انسان ها  نمی توانند بفهمند چه باید بکنند او فهمید و امام خود را  پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود بعد از شهادت حسین ابن علی هم که دنیا ظلمانی  شد  و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید. این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید  زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسان های تاریخ بشریت یعنی پیامبران می توانند به آنجا برسندواقعا کربلا بدون زینب کربلا نبود. عاشورا بدون زینب کبری آن حادثه تاریخی ماندنی نمی شد آنچنان شخصیت دختر علی علیه السلام در این حادثه  از اول تا آخر بارز  وآشکار است که انسان احساس می کند یک حسین دوم است در پوشش یک زن در لباس دختر علی  غیر از اینکه اگر زینب نبود بعد از عاشورا چه میشد شاید امام سجاد هم کشته می شد شاید پیام امام حسین به هیچ کس نمی رسید در همان دورانی که قبل از شهادت حسین ابن علی علیه السلام هم بود زینب مثل یک غم خوار صدیق کسی با بودن او  امام حسین احساس تنهایی نمی کرد احساس خستگی نمی کرد یکی چنین نقشی را انسان در چره ی زینب و در کلمات و حرکات زینب علیها سلام مشاهده می کنند دوبار زینب احساس اضطراب کرد و به امام حسین این اضطراب را ذکر کرد یک بار در یکی از منازل بود بعد از ماجرای خبر شهادت جناب مسلم بود که حضرت آمدند و چیزهایی را نقل کردند وخبرهای گوناگونی می رسید حضرت زینتب بالاخره هم یک زن هست با عواطف پیغمبر هم  در عین صلابت  در عین قدرت در عین شجاعت در عین مقاومت  در مسائل مظهر چشمه جوشان و زلال لطافت انسانی ترحم  انسانی هم باز همین خانواده هست. می دانند مسئله شهادت و اسارت است اما در عین حال آنچنان هیجان حوادث او را زیر فشار می گذارد  که به امام حسین مراجعه می کنند اینجا امام حسین چیز زیادی به او نگفتند فرمودند چیزی نیست هر چه خدا بخواهد همان پیش  خواهد آمد.اول شب عاشورا آنجا هم آنجایی هست که زینت کبری علیها سلام شاید بتوان گفت بی تاب شد از شدت غم  فهمیدند امام حسین دارد خبر مرگ خودش را می دهد اما خودم را نگه داشتم  ناگهان نگاه کردم دیدم عمه ام زینب به شدت ناراحت شد برخواست رفت به خیمه برادر گفت برادر جان می بینم خبرم مرگ خودت را می دهی ما تا به حال دلمان به تو خوش بود وقتی پدرمان از دنیا رفت گفتیم برادرانمان هستند برادرم امام حسن وقتی به شهادت رسید من گفتم برادرم امام حسین هست سالها به تو دل خوش کردم به اتکای تو بوده ام امروز می بینم هم تو خبر مرگ می دهی البته زینب کبری حق دارد ناراحت باشد من تصور می کنم وضعیتی که آن روز برای زینب وجود داشته  یک وضعیت استثنایی است هیچ کدام از زن ها را و حتی امام سجاد را نمی توانیم با وضع  زینب مقایسه کنیم وضعشان را بسیار وضع زینب وضع سخت و طاقت فرسایی بوده تمام مردها در روز عاشورا به شهادت رسیدند عصر عاشورا یک نفر مرد توی تمام این خیمه گاه نبود مگر امام سجاد که او هم مریض بود آنجا افتاده بود و شاید در حالت اغما به سر می برد حالا شما ببینید این خیمه گاه و اردوگاهی که  در او هشتاد نفر هشتادو چهار نفر زن و بچه هستند در میان دریای دشمن محاصره اند اینها چقدر کار دارند بعضی تشنه اند بعضی گرسنه اند یا بشود گفت همه تشنه اند و همه گرسته اند دلها همه لرزان و خائف است جسدهای شهدا همه قلم قلم شده روی زمین افتاده است بعضی برادر اینهایند بعضی فرزند اینهایند به هر حال یک حادثه ی بسیار تلخ  و وحشت آوری است یک نفر باید این چمعیت را جمع کنند آن یک نفر زینب است زینب فقط این نبود که برادرش را از دست داده بود یا دو فرزندش را یا برادرهای دیگرش را یا اینهمه عزیزیان را  و ۱۸ نفر جوانان بنی هاشم و اصحاب وفادار را  این هم بود و شاید این اهمیتش کمتر از آن هم نبود که در میان این دشمن بار سنگین اداره و حراست  و مدیریت این خرگاه شکست خورده و پراکنده شده و متفرق شده را به عهده دارد حتی اما سجاد را هم بایستی اواداره کند در این چند ساعت دائما در حال حرکت، در حال دوندگی، پیش این بچه، پیش آن زن، پیش این مادر داغدیده پیش آن خواهر برادر از دست داده، پیش آن بچه کوچک، دائما بین این افراد حرکت می کند اینها را جمع می کند اینها را دلداری می دهد آنچیزی که موجب شد این شکست نظامی ظاهری تبدیل به یک پیروزی قطعی دائمی شود عبارت بود از منش زینب کبری نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت این خیلی چیز مهمی است این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد . زینب سلام الله علیها  نشان داد که می توان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه  به یک جهاد بزرگ  او زن تاریخ است این زن دیگر ضعیفه نیست نمی شود زن را ضعیفه دانست این جوهر زنان مومن این جور خودش را در شرایط دشمن نشان می دهد این زن است که الگو است الگو برای همه ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب شناسی می کند.  می گوید  شماها نتوانستید در فتنه حق را تشخیص بدهید نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید نتیجه این شد که جگر گوشه پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت عظمت زینب را اینجا می شود فهمید.  وضعیت بعد از عاشورا در میان  شیعیان و معتقدان به خط امامت وضعیت عجیبی بود وحشی گری مزدوران اموی و کاری که با خاندان پیغمبر چه در کربلا چه در کوفه و چه در شام انجام دادند همه ی مردم علاقه مند به خط امامت را مرغوب کرد البته می دانید که  که زبدگان از اصحاب امام حسین علیه السلام در ماجرای عاشورا و یا در ماجرای توابین به شهادت رسیدند اما آن کسانی که باقی مانده بودند آنقدر جرات و شهامت که اجازه  بدهد در مقابل قدرت سلطه جبار یزید  و سپس مروان بتوانند حرف حق خودشان را بزنند نداشتند یک جمع مومن اما پراکنده بی تشکیلات مرعوب  و در حقیقت  از راه امامت عملا منصرف شدند این میراثی بود که از جمع شیعه برای  امام سجاد باقی ماند اختناق زیاد، نیروی کمک بسیار ضعیف و امام سجاد باید برای حفظ جریان اسلام اصیل و مکتبی و واقعی دست به یک مبارزه ای بزند و این پراکنده ها را جمع بکند و آنها را به حکومت علوی یعنی حکومت اسلامی واقعی نزدیک کنند  اولین بخش افتخار آمیز زندگی امام چهارم  بخش اسارت اوست  البته امام چهارم دو مرتبه اسیر شده است  و دو مرتبه با غل و زنجیر به شام برده شده است بار اول از کربلا بود بار دوم از مدینه در زمان عبدالملک بن مروان  امام سجاد که شخصیت عظمی است که در مقابل عبیدالله بن زیاد در مقابل انبوه جمعیت فریب خورده ی شام در دستگاه اموی در مقابل مامورین یزید نمی ترسد  حرف حرق را می زند روشنگری می کند. در آن دوران اصلی، بنای امام برکار زیر بنایی ملایم، حساب شده و آرام است ؛ که گاهی حتی ایجاب می کند با عبدالملک مروان هم در یک  مجلس بنشیند و با او رفتاری معمولی و ملایم داشته باشد. اما در این فصل امام را به صورت یک انقلابی پر خروشی می بینید که کمترین سخنی را تحمل نمی کند ،و در برابر چشم همه، پاسخ های دندان شکن به دشمنان مقتدر خود می دهد. در بازار کوفه هم صدا و هم زمان با عمه اش زینب و با خواهرش سکینه سخنرانی می کند و مردم را تحریک مینماید و حقایق را افشا می کند.در شام ،چه در مجلس یزید و چه در مسجد در برابر انبوه جمعیت ،حقایق را با روشن ترین بیان بر ملا می کند،و این گفتار ها و خطبه ها متضمن حقانیت اهل بیت برای خلافت،و افشای جنایت های دستگاه حاکم موجود،و هشدار تلخ و زننده به آن مردم غافل و ناآگاه است. اینجا امام سجاد جز آنکه امام است، وباید زمینه کار آینده را برای حکومت الهی واسلامی فراهم کند،زبان گویای برای خون های ریخته شده عاشورا است. امام سجاد در اینجا در حقیقت خودش نیست ،بلکه زبان خاموش حسین (ع) باید در سیمای این جوان انقلابی در شام و در کوفه تجلی کند.اگر آنجا امام سجاد ،این چنین تند و برنده وتیز وصریح مسائل را بیان نکند، در حقیقت زمینه ای برای کار آینده او باقی نمی ماند،چون زمینه کار آینده او،خون جوشان حسین بن علی علیه اسلام بود ،چنان که زمینه برای همه قیام های تشیع در طول تاریخ ،خون جوشان حسین بن علی علیه اسلام است. نخست باید به مردم هشدار بدهد،سپس در پرتو این هشدار بتواند مخالفت های اصولی ،عمیق،متین و دراز مدت خود را آغاز کند. و این هشدار جز با این زبان تند و تیز امکان پذیر نیست.نقش امام سجاد (ع) در این سفر، نقش حضرت زینب (ع) بود ،یعنی پیام آور انقلاب حسین بن علی (ع) اگر  مردم بدانندکه حسین کشته شد و چرا کشته شد وچگونه کشته شد ،آینده اسلام وآینده دعوت اهل بیت به نوعی خواهد بود و اگر ندانندنوع دیگری . بنابراین برای آگاهی و گسترش این شناخت در سطح جامعه، باید همه سرمایه ها را به کار انداخت وتا هرجا ممکن است این کار را انجام داد.
بخوانید:   انسان 250 ساله _ امام کاظم

اشتراک گذاری با ذکر منبع مجاز است.

دیدگاه خود را بنویسید